١
بين اين مردم خداوندا سپر شد لازمم
كوفيان من مسلمم (٢)
آمدم اينجا ولى از اعتمادم نادمم
كوفيان من مسلمم (٢)
٢
در ميان كوچه ها شد مثل گريه، خنده ام
يا حسين شرمنده ام (٢)
ياد طفل بى گناهت اصغرم تا زنده ام
يا حسين شرمنده ام (٢)
٣
سوى پيشانى من شد سنگ از هر سو روان
اى امان از كوفيان (٢)
اين جماعت شد خيانت در امانت كارشان
اى امان از كوفيان (٢)
٤
آب را پس مى زنم ياد گلوى اصغرت
من به قربان سرت (٢)
كوفيان شمشير مى سازند بهر اكبرت
من به قربان سرت (٢)
٥
غصه ام اين است سوى كوفه مى آيد حسين
كاش برگردد حسين (٢)
كاش مى زد بر پيام كوفه دست رد حسين
كاش برگردد حسين (٢)
٦
مرتضى را كه رها كرديد بين كوچه ها
كوفيان واى از شما (٢)
حال مى جنگيد عليه خامس آل عبا
كوفيان واى از شما (٢)
٧
گر بيفتد پيكرم من باز هم سوى توام
ياحسين بن على (٢)
بر سر دارالعماره من دعاگوى توام
ياحسين بن على (٢)
٨
هر پدر دارد براى بچه هايش آرزو
من فداى تو حسين (٢)
دخترت را با خودت آورده بودى از چه رو؟
من فداى تو حسين (٢)
٩
پيكرم از پشت بام افتاده پايت ياحسين
من فدايت ياحسين (٢)
اشک مى ريزم براى بچه هايت ياحسين
من فدايت ياحسين (٢)
١٠
هيچ ميدانى چه كارى با دل ما كرده اى؟
ياحسين و ياحسين (٢)
كودكانت را چرا با خويشتن آورده اى؟
ياحسين و ياحسين (٢)
شاعر : پیمان طالبی
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1396
- ساعت
- 8:31
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
پیمان طالبی
ارسال دیدگاه