از لحظه های رو به زوالی که داشتم
هرچند سوخته پروبالی که داشتم
با اینکه نا امید ز بخشش شدم ولی
تغییر کرد فرض محالی که داشتم
جا داشت فرصتم ندهی بهر توبه ام
آخر چه کرده ام به مجالی که داشتم؟
شد آب و نان هرشب من گریه بر حسین
شکرت ز آب و نان حلالی که داشتم
شکرت که غیر غصه اولاد فاطمه
بردی ز سینه هرچه ملالی که داشتم
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1396
- ساعت
- 9:2
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
محمد علی کردی
ارسال دیدگاه