• دوشنبه 3 دی 03

 اسماعیل تقوایی

شام بلا -( ماکجا و دیده ی نامحرمان )

1567
1

شام بلا
ماکجا ودیده ی نامحرمان
ما کجا واینهمه جور زمان

در مدینه احترامی داشتیم
ما کجا وشام واین نامردمان

چون اسیری خارجی ما را برند
ما کجا وبستن با ریسمان

ما مگر اولاد طاها نیستیم
ما کم جا وکوچه گرد ی بی امان

شام سوگ ما دوچندان می کند
ما کجا وسخره های دشمنان

هدیه ی شام است بارانی زسنگ
ما کجا واینهمه سنگ گران

شام وآل مصطفی ویران نشین
ما کجا واینچنین جا و مکان

زینبم من مادر رنج وغمم
من کجا وقامتی همچون کمان

هجر یاران مو سپیدم کرده است
من کجا وبرگ ریزان خزان

سایه ی روی سرم بوده حسین
من کجا وزندگی بی سایبان

زینبم من با زنان وکودکان
غمزده،غارت زده،بی آشیان

سخت باشد صبر در شام بلا
سخت باشد برهمه این امتحان

آه و واویلا ازآن بزم شراب
وای از آن دست وچوب خیزران

وای از دخت سه ساله،آندمی
مرغ روحش پر کشدبر آسمان

بارالها صبر زینب کن فزون
سربلند آید برون زین امتحان

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 8:8
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران