• پنج شنبه 6 اردیبهشت 03


شهادت امام محمد باقر(ع) -( در غربت حاکم شده بر خاک بقیعم )

1270

در غربت حاکم شده بر خاک بقیعم٬ بنشین که دلم نیست به بیگانه بگویم/حس کرد شکافندهٔ علمم قلم آمد٬ تا از دل جاماندهٔ دیوانه بگویم/

از غربت هجده گل لب تشنهٔ مظلوم٬ یا سوختن ِ خیمه که جا مانده به جانم/قلبم شده از واقعهٔ روز دهم پُر؛ از داغ أبالفضل(ع) غریبانه بگویم/

ظهر عطش و خنجر آن وحشیِ نامرد٬ ای وای که بر سینه نشسته ست حرامی/بر غربت «تل» عمه دوید و بگذارید٬ از روضهٔ گودال شتابانه بگویم/

لرزید زمین و همه جا تیره شد و بعد٬ سر بوده و انگشتر و پیراهن خونی/بین همه اینها به خداوند که سخت است٬ از شادی و از نعرهٔ مستانه بگویم/

من کودک نوپا و پدر در تب ممتد٬ در گوشه ای از خیمه دعاگوی عمو بود/میرفت رعایت بکند شرط ادب را٬ کافیست که از غیرت مردانه بگویم/

با کوچکی دست خودم دستِ دعا را٬ در دست گرفتم ولی انگار که باید/آن لحظه که سقا به زمین خورد و نظر خورد٬ از «إنکسرَ ظهری ِ» پیمانه بگویم/

پا دستخوش آبله شد بعد اسارت٬ در معرکهٔ شام کجاها که نرفتیم/از خطبهٔ دندان شکنِ عمهٔ و بعدش٬ از وحشت و خاموشی ویرانه بگویم/

همبازی من بود ولی یک شبه او را٬ فقدان پدر از کمر و از نفس انداخت/سخت است بیانش؛ به چه حالی و چگونه؛ از لحظهٔ جان دادن ِ دردانه بگویم؟!/

چشمان پدر ابر شد و یکسره بارید٬ آنقدر که مشهور ِ بکایین ِ جهان شد/شمعی شدم و‌ سوختم و مانده به دوشم٬ داغی که قرار است به پروانه بگویم!

 

شاعر : مرضیه عاطفی

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 17:24
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران