باید تو را طلب کنم از جای دیگری
راه وصال می طلبد پای دیگری
این حرف ها به درد شنیدن نمیخورد
باید رواج داد الفبای دیگری
مریم که نیستم ولی ایکاش باز هم
پیدا شود برای تو عیسای دیگری
تا اقتدا کند به تو ای وارث زمان
تنها به اذن عشق٬ نه فتوای دیگری
برگرد! گُر گفته ام و جز نگاه تو
اصلا صلاح نیست مداوای دیگری
محتاج دست های توام گر چه داشتم
هر بار در قنوت تقاضای دیگری
تا اینکه لحظه ها همه منجر شود به تو
دارم فقط امید به فردای دیگری!
شاعر : مرضیه عاطفی
- پنج شنبه
- 20
- مهر
- 1396
- ساعت
- 17:41
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه