اشکی که در فقدان آرامش بریزد
بهتر که بیش از حدّ گنجایش بریزد
روی زمینی که جنایت خانه دارد
مظلوم تا کی نقشهٔ جنبش بریزد
چشم انتظارم تا بزودی دستی از غیب
خشم خدا را بر سر ِ داعش بریزد
پس مرگ بر تو گرگ خون آشام! دیگر؛
از توبه ممکن نیست آمرزش بریزد
محض شفاعت می شود قطعا ذخیره؛
خونی که در برپایی ارزش بریزد
از دست هایم کاش کاری برمی آمد
تا در مسیرت صلح و آرامش بریزد!
شاعر : مرضیه عاطفی
- پنج شنبه
- 20
- مهر
- 1396
- ساعت
- 18:6
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه