مرد محراب دعا رنگ دعایش فرق داشت
در قنوت بی کسی حال و هوایش فرق داشت
همنشین سفرهی شب های تارش گریه بود
تا سحر می سوخت با غم ، هم نوایش فرق داشت
روضه خوانِ پیکر صد چاک شاه تشنه شد
یادگار کربلا سوز صدایش فرق داشت
تکه تکه کعبه را در بوریایی جمع کرد
راهی گودال شد ، سعی و صفایش فرق داشت
آب ، طفل شیره خواره ، بی قراری ِرباب
معنی لب تشنگی دیگر برایش فرق داشت
بسکه روی ناقهی عریان چهل منزل نشست
زخم های مانده روی دست و پایش فرق داشت
کفنْ و دفن خواهرش در شام پیرش کرده بود
گوشه ویرانه ها بزم عزايش فرق داشت
شاعر : علی شکاری
- دوشنبه
- 24
- مهر
- 1396
- ساعت
- 9:27
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
علی شکاری
ارسال دیدگاه