• دوشنبه 3 دی 03

 آرمان صائمی

گودال قتلگاه -( تنى به روى زمين زير دست و پاها بود )

3666
8

تنى به روى زمين زير دست و پاها بود
براى كشتن او حرمله مهيا بود

نگاه خولى ناكس به سمت او خيره
نگاه خسته ى مولا به آسمان وا بود

ميان لشكر دشمن چقدر بلوا شد
لباس كهنه ى او ماجراى دعوا بود

براى ذبح سرش استخاره مى كردند
و حرف شمر و سنان هم به هم بفرما بود

خدا كند كه روايت دروغ باشد چون
شنيده ام كه همان لحظه مادر آنجا بود

زنى خميده به بالاى پيكرش اى واى
صداى ناله ى زهرا و خواهرش..اى واى

 

شاعر : آرمان صائمی

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران