• دوشنبه 3 دی 03

 آرمان صائمی

علی اکبر (ع) -( پيكرت دورو برم افتاده....حرمله مى خندد )

2130
3

پيكرت دورو برم افتاده....حرمله مى خندد
تنت از بال و پرم افتاده....حرمله مى خندد

واى از اين قوم كه آتش زده بر زخم دلم
بارالها!پسرم افتاده....حرمله مى خندد

مرهمى نيست كه بر زخم دلم بگذارم
اشك از چشم ترم افتاده...حرمله مى خندد

نه فقط داغ تو آتش به دل من زد...نه
پا به پايم قمرم افتاده...حرمله مى خندد

بدنت مثل معما شده پيش نظرم
تنت از بال و پرم افتاده...حرمله مى خندد

 

شاعر : آرمان صائمی

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:24
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران