از فراقت عجيب مى سوزم
وقت أَمَّن يجيب مى سوزم
آتش از تو وجود دل با من
امر كن...عنقريب مى سوزم
حرف آتش شده به جان خودت
ياد شيب الخضيب مى سوزم
شب جمعه شد دوباره و من
از غم بوى سيب مى سوزم
جان آن عمه جانتان زينب
بده يك كربلا به ما امشب
شاعر : آرمان صائمی
- پنج شنبه
- 27
- مهر
- 1396
- ساعت
- 14:0
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
آرمان صائمی
ارسال دیدگاه