• دوشنبه 3 دی 03

 بهمن عظیمی

شور شب ششم -( می ریزه از تموم تنت خون عزیز من )

2250
1

چشمای مادرت شده گریون عزیز من
می ریزه از تموم تنت خون عزیز من

از رو مرکب افتادی
به گمونم جون دادی

تازه دومادم و چه بی هوا زدن
با تیغ و دشنه و با نیزه ها زدن
پرپر نزن عمو رو خاک این زمین
چشماتو واکن و اشک منو ببین

ای عموجان

نیزه آورده جونت و برلب عزیز من
لِه شد تنت زیر سم مرکب عزیز من

بدنت پاره پاره
میشه نجمه آواره

وای از دلم چرا خونی شده تنت
خون لخته می چکه از کنج دهنت
وای از دلم چرا غمگین و خسته ای
قاسم بگو چرا پهلو شکسته ای

ای عموجان

شاعر : بهمن عظیمی

www.emam8.com دانلود سبک

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران