برخیز
برخيز حسينم
انوار دو عينم
ماه مشرقينم
شاه عالمينم
******
برخيز كه بازآمده زينب
با عشق و نياز آمده زينب
بعد از طي اربعين اندوه
پرسوزوگداز آمده زينب
برخيز و أخا نما نظاره
بازآمده زينبت دوباره
بر چهرة لالهگون خواهر
غم خيمه نشانده بی شماره
برخيز حسينم
******
برخيز كه زينبت رسيده
با قامتي از محن خميده
برخيز و ببين ز دست ايام
اين خواهر مهربان چه ديده
برخيز و نگر به حال و روزش
بشنو ز نواي سينه سوزش
از غصه روزگار تيره
خون گشته دو چشم پرفروزش
برخيز حسينم
******
بازآمده با شوق تولا
با عشق تو در دشت معلا
بر قلب پريش و پارة يار
برخيز و بدم دمي تسلا
برخيز و بخوان غم از سرودش
با غصه سرشته تار و پودش
بِرهان به ترنّمي حسين جان
اين لشكر ماتم از وجودش
برخيز حسينم
******
برخيز كه يل شهامت آمد
محزون و شكسته قامت آمد
بگشا به ستايشش زبان را
كه آن مظهر استقامت آمد
در سينه ببين نشانده داغت
بازآمده قتلگه سراغت
هر گوشة اين زمين دوان است
اندر پي لالههای باغت
برخيز حسينم
******
بنگر كه دگر توان ندارد
سر بر سر تربتت گذارد
با اشك بصر بشويَد اين خاك
از ابر دو ديده خون ببارد
برخيز و علم به دوش او بين
طي كرده به عشق تو ره دين
با صبر و شکیبایی و ايثار
بشكسته هماره خانة كين
برخيز حسينم
******
برخيز و شنو نواي ناله
از داغ رقية سهساله
بر گونة مهربان عمه
از خون بصر نشسته ژاله
برخيز و ببين ز داغ اكبر
شال سيه هست هنوز بر سر
برخيز و لواي عشق عباس
بنگر به فراز دوش خواهر
برخيز حسينم
******
برخيز و دمي نگر سكينه
آن دختر ناز بیقرینه
سوزد ز يتيمي و جدائي
تا روز ابد به سوز سينه
بنگر به تن كبود ياران
بر ديدة عابدين و باران
بر اشك به خون نشستة گل
بر سينة زار گل عذاران
برخيز حسينم
******
بنگر که به دوش مشك آب است
آواي غم از آه رباب است
با ياد گلوي خشك اصغر
زينت گر ديده ها گلاب است
برعشق رقيه كن تأمّل
بر داغ گل و نالة بلبل
خيزد ز نواي سروري غم
بنگر كه ز كف داده تحمّل
برخيز حسينم
******
شاعر : محمدرضا سروری
- دوشنبه
- 1
- آبان
- 1396
- ساعت
- 6:15
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه