هر جا سراغتو من از این و اون گرفتم
سرم فریاد کشیدن لکنت زبون گرفتم
می شه یه بار باباجون بیای تو کوچه با من
که بچه های شامی همه تو رو ببینن
بابا قول بده که منو می بری
بابا با لب خونی قشنگتری
هنوز از همه باباها تو سری
چند وقتیه که رنگم مثل گلای زرده
نفس من باباجون به سختی بر می گرده
تا که می خوام بلندشم چشام سیاهی می ره
تا که می خوام بیفتم عمه منو می گیره
بابا روی لبام گل غم زدن
بابا با سیلی تو صورتم زدن
ببین من رو یه عده با هم زدن
شاعر : محسن طالبی پور
- دوشنبه
- 1
- آبان
- 1396
- ساعت
- 7:42
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه