دوباره کربلا رسیدیم
دوباره کربلا رسیدیم مزار بابا بدیدیم
دوباره حسرت کشیدیم صدای یاران شنیدیم
دوباره در غم تنیدیم عزا بر دل ها خریدیم
******
پناهم بی یاوری بود
فراق و ناباوری بود
چهل روز در این اسارت
چهل سال درد آوری بود
چهل روز ماتم فزا رفت
سراسر درد و عزا رفت
به هر سو با غصه رفتیم
دقایق بس جانگزا رفت
دوباره در غم تنیدیم عزا بر دل ها خریدیم
دوباره کربلا رسیدیم مزار بابا بدیدیم
******
سرشک خون از دو دیده
به روی گونه چکیده
مزار بابای مظلوم
گلی در آغوش کشیده
رباب آن غمدیده مادر
به یاد گلبرگ پرپر
هنوزم آشفته حال است
برای هجران اصغر
دوباره حسرت کشیدیم صدای یاران شنیدیم
دوباره کربلا رسیدیم مزار بابا بدیدیم
******
کنون در خاک بلاییم
به حال غم مبتلاییم
دو باره غرقاب اندوه
کنار آن سر جداییم
گل سرخ روییده بسیار
ره عشق پوییده بسیار
گل عشق دائم شمیمِ
گل سرخ بوییده بسیار
دوباره شور آفریدیم ره عشق چون برگزیدیم
دوباره کربلا رسیدیم مزار بابا بدیدیم
******
سرای دل شد مصفّا
به عطر دشت معلّا
وزیده همپای اندوه
نسیم عشقی مکفا
بگوید سروری هر روز
خدایا ای عالم افروز
نما از لطف رحیمت
جدا این درد جگر سوز
به لطف حق پر امیدیم به عشق او روسفیدیم
دوباره کربلا رسیدیم مزار بابا بدیدیم
******
شاعر : محمدرضا سروری
- سه شنبه
- 2
- آبان
- 1396
- ساعت
- 4:12
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه