من که اسیرم مثل تو آزاده هستم
من دختر زهرا و حیدر زاده هستم
با اینکه بی کس بین این اغیارم اینجا
دشمن شده حیرت زده از کارم اینجا
دلگیر از این دستای بسته نیستم
از عشق تو یک لحظه خسته نیستم
سرم شکسته سرشکسته نیستم
صبرم یه لحظه کم نشد
حریف زینب غم نشد
سرم برادر خم نشد
حسین من
تو روی نیزه هستی و من پای نیزه
آخر تو رو می گیرم از دستای نیزه
مراقب سنگ جفای کوفیا باش
کاش بسته بودن روی نی سرت رو داداش
می ترسم از اینکه سرت بیفته
یا که سر آب ورت بیفته
رو خاکا پیش دخترت بیفته
خون از چشام شده روون
نمی ده این گریه امون
بالای نی قرآن بخون
حسین من
شاعر : محسن طالبی پور
- سه شنبه
- 2
- آبان
- 1396
- ساعت
- 7:20
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه