او واسطۀ رحمت حق بود و کرم داشت
ابر کرمش بر سر هر بام علم داشت
بخشید سه نوبت همۀ ثروت خود را
ارباب کرم بود که بر خلق کرم داشت
تن داد به صلحی که در آن مصلحتی بود
هرچند که مانند علی تیغ دودم داشت
زهر آمد و زد برجگر و زود برون زد
از بس دل او ماتم و اندوه و الم داشت
وقتی جگرش ریخت میان دل آن طشت
گفتند که این حجت حق اینهمه غم داشت؟
با دیدن اشک دو برادر همه دیدند
"دلهای غریبان جهان راه به هم داشت"*
حتی به تنش فتنه گران رحم نکردند
بر پیکر خود زخمه ای از تیر ستم داشت
بنویس «وفایی»که پس از این همه غُربت
ایکاش که این حجت معبود حرم داشت
شاعر : استاد سید هاشم وفایی
- جمعه
- 5
- آبان
- 1396
- ساعت
- 16:26
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه