ببین بابا ، شده کارم ، گریه برا مُحَرَّمِ تو
به یاد آرم ، به یاد آرم ، غروب تلخ ماتم تو
بر نی ، بابا دیدم سرت را
آغوش کشیدم پیکرت را
بابا حسین بابا حسین جان ۲
دلم پُر درد و پُر رازه ، وجود من لبریز آهه
دلم محزون و بی تابه ، همیشه یادِ قتلگاهه
هنوز چشام ابری و زاره
هنوز دلم سامون نداره
بابا حسین بابا حسین جان ۲
پدر جانم ، پدر جانم ، از زندگی دگر شدم سیر
به روی دست و پیکرم ببین مونده جای زنجیر
کابوسی بی وقفه باهامه
درد و غُصَّم از شهر شامه
بابا حسین بابا حسین جان ۲
شاعر : محمد مبشری
- جمعه
- 5
- آبان
- 1396
- ساعت
- 19:55
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمد مبشری
ارسال دیدگاه