«واحد»
نالد زمین و آسمان - می آید از ره کاروان (ای وای4)
روضه بخوون واغربتا - زینب رسیده کربلا (ای وای4)
(پر از اضطرابه - وجود ربابه)2
در این وادی خشک و گرمای سوزان
چرا خیمه برپا کنی ای حسین جان
چه صحرای نام آشنایی که زینب
(شده سینه اش تنگ و قلبش پریشان)2
سالار زینب حسین4
***
پر شد تمام آسمان - از ناله های عرشیان (ای وای)2
آمد سه ساله دختری - با قلب مضطر خواهری (ای وای)2
(قرار خدا با - حسینش همین جا)2
جدا می شود سر ز پیکر همین جا
رها می شود بی کفن ، تن به صحرا
همین جا به پیش دو چشمان خواهر
(سر یک برادر رود روی نی ها)2
سالار زینب حسین4
***
فریادِ وامحمدا - پیچیده در کرب و بلا (ای وای)4
این وعده گاه عاشقاس - قربانگه خون خداست (ای وای)4
(هر آنکس که خواهد - حسینی بماند)2
خودش را به کرب و بلا می رساند
که از قافله لحظه ای جا نماند
کسی که جدا مانده از کاروانش
(قیامت همیشه، به حسرت بماند)2
سالار زینب حسین4
شاعر : وحید ولوی
- شنبه
- 6
- آبان
- 1396
- ساعت
- 6:6
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
وحید ولوی
ارسال دیدگاه