میجنگم با رجز رو لبم - سرهای دشمنو میزنم
من مردی از تبار علی - سرباز لشکر حسنم
(من مدافع حریم زینبم
من به «عاشق الحسین» ملقّبم
تیغ من، تیغ علی مرتضاست
در جهادم و همیشه غالبم)2
(سکناتم فقط حسن - حرکاتم فقط حسن
ذکر روی لبم حسین - ضرباتم فقط حسن)2
من قاسمم، قاسم بن الحسن3
***
میدم در راه خون خدا - هم جون و هم سر و بدنم
شاگرد رزم عباسم و - من قاسم پسر حسنم
(من نواده ی علی مرتضام
نوجوون فاتح کرب و بلام
می زنم به قلب دشمن حسین ع
ذکر «فاطمه مدد» روی لبام)2
(ذکر «احلی» اذان من - رجز بر لبان من
عموی من امام حسین - پدر من امام حسن)2
من قاسمم، قاسم بن الحسن3
***
باکی از مردنم نبود - مادر داده به من کفنم
گرچه که نوجوان، ولی من - از نسل و ثمر حسنم
(هستی ام فدای شاه کربلا
قاطعم در نبرد اشقیاء
تا بفهمن معنی حقیقیه
جمله ی «ألبَلاء للوِلاء»)2
(به عدو حمله می کنم - در دفاع از ولایتم
همه عالم بدونه که - پسر فاطمه منم)2
من قاسمم، قاسم بن الحسن3
شاعر : وحید ولوی
- شنبه
- 6
- آبان
- 1396
- ساعت
- 6:48
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
وحید ولوی
ارسال دیدگاه