شنیدم سینه زن ها را پریشان دوست داری
میان روضه هایت چشم گریان دوست داری
همین اشک و همین دستی که میکوبم به سینه
همـین یعنی تو نوکـــر را کـماکان دوست داری
أحَبَّ اللّه مــَن فـی قَلبِهِ حُبِّک ، از این رو
مسیحی را محرم چون مسلمان دوست داری
اگر خـــادم , اگر شاعـــر , اگر مـــداح باشـد ...
تو نوکر را به هرجا با هر عنوان دوست داری
عزادار تو از هر کشوری باشد عزیز است
ولی آقا کجا را قدر ایران دوست داری ؟
مگر اینـکه خـــودم از راه برگــردم وگـرنه
تو هرجوری که باشم حتی الامکان دوست داری
اگر گفتم فدایت میشوم مرد است و قولش
بمیرم پیش چشمان تو الآن ؟ دوست داری ؟
شبی دیدم بخواب ، اذن حرم دادی و گفتی:
شنیدم کربلا و کنج ایوان دوست داری ...
شاعر : حمیدرضا محسنات
- شنبه
- 6
- آبان
- 1396
- ساعت
- 14:11
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
حمیدرضا محسنات
ارسال دیدگاه