آمد به دنبال سرت خواهر پیاده
آمد به دنبال تو تا آخر پیاده
با قد خم از کربلا تا شام آمد
همراه جمع قافله مادر پیاده
پایش ورم کرده،تبش خیلی شدید است
صحرا به صحرا آمد این دختر پیاده
ترسم ربابت دق کند از بسکه دیده
از نیزه با سر میشود اصغر پیاده
نامحرمان بودند و ما را می کشاندند
دائم از این معبر به آن معبر پیاده
این نیزه اصلأ مرکب خوش سیرتی نیست
پس سعی کن از آن شوی کمتر پیاده
دارد نگاهت میکند ام الائمه
آهسته تر از نیزه شو با سر پیاده
اوج مصیبت شد خلاصه در دو جمله
دشمن سواره،آل پیغمبر پیاده
شاعر : محسن صرامی
- شنبه
- 13
- آبان
- 1396
- ساعت
- 17:27
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه