اینجا كشيده ايم به شوق تو صف همه
سوي تو عازميم به شور و شعف همه
ما تشنه ايم، تشنه ي صحراي طف همه
پای پیاده آمده ايم از نجف همه
تاريخ اگرچه فاصله انداخت بين ما
در راه عشق توست همه شور و شين ما
شد سهم ما امانت عشق تو از الست
يعني كه دين ما به تو از روز اول است
پاهاي خسته اي كه پر از زخم و تاول است
اجمالي از تلاطم شوقي مفصل است
ما زايران كوي تو هستيم از قديم
با هر قدم به روي خطايي خطي زديم
اين كهكشان كه چرخ زنان بر مدار توست
اين قطره ها كه مقصدشان جويبار توست
اين سيل جمعيت كه چنين رهسپار توست
از هر نژاد و رنگ و زبان بيقرار توست
هر بيدلي شده ست مسافر به شوق تو
از شرق و غرب آمده زائر به شوق تو
ما از فرات غسل زيارت گرفته ايم
پيش تو در بهشت اقامت گرفته ايم
از چشم تو برات شفاعت گرفته ايم
از خون وضو براي شهادت گرفته ايم
عشق تو را نشان به زمين و زمان دهيم
آخر در اين مسير به پاي تو جان دهيم
دارد هميشه شور تو جريان در اين مسير
ما بگذريم يكسره از جان در اين مسير
در ياد ماست پير جماران در اين مسير
حس ميشود حضور شهيدان در اين مسير
ما نايب الزياره ي خيل شهيدها
نزد تو آمديم امام اميدها
شاعر : سید علیرضا شفیعی
شاعر : سید علیرضا شفیعی
شاعر : سید علیرضا شفیعی
- دوشنبه
- 15
- آبان
- 1396
- ساعت
- 19:17
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
سید علیرضا شفیعی
ارسال دیدگاه