رهبر انس و جان ز پا افتاد
شیعیان دلشکسته و مغموم
می شود تار شام ما امشب
درعزای تو اولین مظلوم
آسمان موقع غروب آمد
پس کجا شد ستاره ثاقب
گو قمر را دگر متاب امشب
شد فدا زاده ابیطالب
شیر را کاسه کاسه آوردند
برعلی کودکان بی همتا
چه کسی می برد غذا امشب
در خرابه برای آن اعما
یاد دارم که مادرم افتاد
حجره و بستری مهیا شد
ای خدا باز هم همان بستر
غرق خون و نصیب بابا شد
مرهمی مرتضی نمی خواهد
ورنه بهبود زخم آسان است
هر طبیبی نیامده می گفت
که علی هم مگر مسلمان است
ابن ملجم به خود مشو غره
فکر کردی که زخم کاری بود
سالها منتظر بر این روز است
موقع وصل و رستگاری بود
در وصایای خود سفارش کرد
بر طرفداری از ولی خدا
چه حسن بود رهبر امت
یا که باشد حسین خون خدا
نوبت پیر می فروش آمد
ساغر عشق و بوی عطر یاس
چون همه در کنار او بودند
دست او بود و دیده عباس
ناله هایی که در گلویش ماند
کوچه کوچه ز کوفه دارد راز
پس از این ای امیر وادی عشق
سر شکستن به کوفه شد آغاز
دلبری منتظر به راهش بود
او خبر داشت رفتنی شده ای
فرق بشکسته تو را تا دید
گفت زهرا چه دیدنی شده ای
بوتراب است رفته از دنیا
کی شود مرگ او به ما باور
ای خدای علی بده صبری
ما نداریم جز علی یاور
شاعر : جواد کلهر
- سه شنبه
- 23
- آبان
- 1396
- ساعت
- 18:13
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
جواد کلهر
ارسال دیدگاه