• جمعه 2 آذر 03

 جواد کلهر

قائم آل محمد -( آفتاب آمد برون از عالم غیب و شهود )

938
2

آفتاب آمد برون از عالم غیب و شهود
شد به یکباره عیان هر چه پس آن پرده بود

آنکه را باشد گشایش کلک زرین فام او
نیست یک لحظه جدا از سر اسرار وجود

در پی فرصت بود ابر بهاری تا که باز
از سما بر شستشوی مقدمت آید فرود

خضر آسا باید از جامت بنوشد آب خضر
هر که می خواهد برد از باده دوشینه سود

باده را امشب حلال و زهد را معزول دار
بهر توبه فرصتی دیگر توان پیدا نمود

گر چه دورم از تو ای سر چشمه آب بقا
ریگ جو را نیست راهی جز به همراهی رود

مرگ تدریجی است جان کندن بدون روی یار
الله الله خواب و خور بی روی روح افزا چه سود

 آنکه خال هاشمی روی زیبای تو دید
بار غم از سینه و زنگار از رویش زدود

ای گل نرگس هزاران بار رودررو شدیم
حیف چشم کم فروغم لایق دیدن نبود
                 
سر زدن بر خیمه گاهت شد نصیب مهزیار
درد این باشد که نبود بر بدان اذن ورود

مهدی موعود عالم را ببین درهم شده
سرخی روی پریشان خاطران گشته کبود

قائم آل محمد مهدی صاحب زمان
از خدا خواهم که آیی زود زود زود زود

 

شاعر : جواد کلهر

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 18:34
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران