بار دیگر قرعه بر نام شما افتاد یا ام البنین
سائل هر ساله آمد بهر استمداد یا ام البنین
السلام ای آنکه شد نام بلندت زیب و فر
در عزایت سر دهم فریاد یا ام البنین
در توسل ها نشد هرگز امیدم نا امید
تا گره بر کار من افتاد یا ام البنین
دست خالی آمدم من بر سر خان شما
از کریمان انتظاری نیست جز امداد یا ام البنین
من همانم که دخیل دست بوفاضل شدم
در سخاوت او بود سرلوحه هر راد یا ام البنین
آن شهیدی که همه بر رتبه اش غبطه خورند
در کنار علقمه از صدر زین افتاد یا ام البنین
هر که با یک جرعه از دست نبی سیراب شد
با دو جام آب او شد از قفس آزاد یا ام البنین
شد قلم دست بلندی که یداله بوسه زد
فاش شد راز شب میلاد یا ام البنین
بین نخلستان ز خوف دیده اش کرده کمین
تا زند تیری بر آن صیاد یا ام البنین
آب نایاب و حرم چشم انتظار مشک آب
تیر زد بر حاصلش آن خصم بد بنیاد یا ام البنین
محفل اشکی برای ماتم کرببلا
در بقیع کردی خودت ایجاد یا ام البنین
کرده ای تو در رثای سید و سالار عشق
بین زنهای مدینه خطبه ها ایراد یا ام البنین
در کنار حوض کوثر فاطمه با قد خم
آورد دست جدا را اندر آن میعاد یا ام البنین
قبر بی شمع و چراغ و خاکی ات اندر بقیع
خانه دل را کند آباد یا ام البنین
شاعر : جواد کلهر
- سه شنبه
- 23
- آبان
- 1396
- ساعت
- 19:24
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
جواد کلهر
ارسال دیدگاه