• سه شنبه 15 آبان 03

 جواد کلهر

السلام علیک ایها الصدیقه الشهیده -( من غریبم به غریبی علی رحم نما )

961

من غریبم به غریبی علی رحم نما
نیست این گونه روی رسم وفا
فاطمه جان گله مندم کردی
بی کس و خانه نشینم کردی
گریه کردی تو به حالم زهرا
می شوم بعد تو دیگر تنها
ای بهار رخ تو رنگ خزان
جان حیدر مرو از خانه مان
با خدا بسکه تویی گرم نماز
معجرت را نکنی دیگر باز
سیلی خصم رخت را پوشاند
به خدا قلب علی را سوزاند
سینه ات محرم هر راز بود
نکند لحظ پرواز بود
شوق دیدار پدر داری باز
می کنی در ره او بر من ناز
چون رسیدی به نبی گو که علی
در ره حق به بلی گفته بلی
صحبت از واقعه کوچه مکن
اینقدر بهرعلی مویه نکن
بین این شهر همه دانستند
پیش چشمان تو دستم بستند
رد خون پس در با من گفت
خاطرم را ز حقیقت آشفت
فاطمه می روی و من چه کنم
با پریشانی طفلان چه کنم
زینب و ناله آن نور دوعین
چه کنم با حسن و اشک حسین
چشم کم سو شده اش را وا کرد
گریه بر بی کسی مولا کرد
گفت مظلومه به مظلوم دگر
گریه کن ای که شدی پاره جگر
گریه بر غربت مان گرچه رواست
اشک مظلوم به هر درد شفاست
گر چه هجران و بلا در پیش است
دل من بهر تو در تشویش است
کن حلالم علی خانه نشین
بعد مرگم رخ من را تو ببین
رفتنی هستم ان شاءالله
بر لبم آیه انالله
لرزه بر قلب علی افتاده
پیک حق در بر او استاده
من امامک چو بپرسد از تو
شرمگینم به خدا من از تو
فاطمه رفت و علی تنها شد
موسم بی کسی مولا شد

 

شاعر : جواد کلهر

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران