• دوشنبه 3 دی 03

 جواد کلهر

بنت الحسین(ع) -( روزی که صبح تیره به خلق جهان دمید )

1133
1

روزی که صبح تیره به خلق جهان دمید
باد مخالف از طرف کربلا وزید

عالم گریست در غم مظلومی حسین
از صدر زین فتاد و به گودال شد شهید

تنها برای جن و ملک نیست اشک و آه
آتش به قلب آدمیان از غمش رسید

از تل زینبیه به گودال خیره شد
آن خواهری که از همه هستیش دل برید

بعد از وداع خامس آل عبا حسین
طفل سه ساله روی پدر را دگر ندید

بود او عزیزتر ز همه در برش مگر
پیرمغان مراد و بود دخترش مرید

راس پدر به نیزه شد و او نظاره کرد
قرآن به روی نی ز سر پر ز خون شنید

ترسی نداشت از ره تاریک و خارها  
اما میان راه خدایا چها کشید

از ضرب دست سیلی جنگاوران دون
رویش کبود گشته و شد موی او سپید

سوغاتی سفر که فقط تیرها نبود
مردی برای دختر خود گوشواره چید

بسته شده دو دست ضعیفیش به ریسمان
ردی از آن طناب بر آن آمده پدید

یک شهر با خبر ز اسیران بی پناه
پوشیده اند دخترکانش لباس عید

گل می برند بهر عزیزان داغدار
تندی نمود بر گل پژمرده اش یزید

خواب و خورش حرام گردد و کاخش شود خراب  
پا پس نمی کشید ز کین گستری پلید

تا چشم او به لعل پدر خورد غبطه خورد
می خواست لب به لب بگذارد که لب گزید

از آن دو پنجره که تماشاگرش بود
راه وصال اشک و بود آه شب کلید

بر روی پای بی رمقش ایستاده بود
سر را بغل گرفت و دگر قامتش خمید

جز تازیانه دانه و آبی نخورده بود
 این جوجه عاقبت ز میان قفس پرید

آن را که بود فر و جلالی به نزد باب
کنج خرابه راحت و آرام  آرمید

 

شاعر : جواد کلهر

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 21:36
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران