تسليت اي حجّت ثاني عشر ياين الحسن
زود بود از بهر تو داغ پدر يابن الحسن
سوخت جسم و جانش از پا تا به سر يابن الحسن
کودک شش ساله بودي بر پدر خواندي نمازريختي از چشم خود خون جگر يابن الحسن
زود گرد بي کسي بر ماه رخسارت نشستزود کردي جامه ماتم به بر يابن الحسن
قرن ها چشم تو گريان است بر جدّت حسينلحظه لحظه ريختي اشک بصر يابن الحسن
طفل بودي پيش چشمت چشم بابا بسته شدتو نگه کردي و او زد بال و پر يابن الحسن
مخفي از چشم همه، چشم تو بر بابا گريستسوختي چون شمع سوزان تا سحر يابن الحسن
قرن ها فرياد زهرا مادرت آيد به گوشاز مدينه بين آن ديوار و در يابن الحسن
يوسف زهرا بيا با ما بگو آخر چراتربت زهراست مخفي از نظر يابن الحسن
اي سرشک چارده معصوم از چشمت رواناي زده هجر تو بر دل ها شرر يابن الحسن
روز (ميثم) تيره تر مي باشد از شام فراقتا شود خورشيد رويت جلوه گر يابن الحسن
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار- دوشنبه
- 6
- آذر
- 1396
- ساعت
- 17:31
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه