• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت علی اکبر (ع) -( من موندم و شانِ تو تا کجاس )

921

وَ من موندم و شانِ تو تا کجاس؟
که پایینِ پایِ تو عرشِ خداس


چه عشقی تو داری در اون سینه که

سرا پات همه غرقِ شور و صفاس


چیجوری مگه کشتنت که هنوز

غمِ داغِ تو، تو دلِ کربلاس

(روضهء کربلاس)


چه کردی که اینگونه در پای تو

به هفت آسمون در سلام و ثناس


گلِ باغِ لیلا چی تو جونته
زمین و زمون مات و حیرونته


تو صورت به چون ماهِ پیغمبری
تو سیرت همون هیبتِ حیدری


اذان گویِ بابا چی اومد سرت
چقد نیزه ها ریخته روی تنت


بلن شو گلم تو تنهام نزار

منو پیشِ این دشمن ناکام نزار


چرا نخلِ شادم شدی رنگِ خون

کی گفته تو رو من ببینم به چون


علی اکبر ای ماهِ کنعانِ من
دمی سر بزار  روی دامان من

گلِ خوش نسیمم مسوزان منو
به تن رختِ ماتم مپوشان منو

کدوم رنجِ خود رو شماره کنم
به زخمِ تنِ تو نظاره کنم

شاعر : هستی محرابی

  • شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 9:23
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران