نوكري پاي تو خوبه ، حسين جانم٢
غمِ درداي تو خوبه ، حسين جانم ٢
قتيل العبرة يعني كه ، همين اشكام٢
برا زخماي تو خوبه ، حسين جانم ٢
ببين بازم ، گرفته نوكرت ، دلهُره آقا
همش ميگم ، ازم شايد ديگه ، دلخوره آقا
ازين دوري ، آخر نفسهامون ، ميبُره آقا
ازين روضه هاتون ، دلامون ، غمگينه
يا عباس ، جيبيب الماي ، لِسْكينه ، لِسْكينه
يا عباس ، جيبيب الماي ، لِسْكينه ، لِسْكينه
مگه يادم ميره آقا ، حرم بودم٢
مثل هرساله اين روزا ، حرم بودم٢
دو سه روزه كه خواب اربعينت رو ، ميبينم كه
يه شب جمعه پايين پا ، حرم بودم ٢
آروم آروم ، مسافرا دارن ، ميشن آماده
بيان آقا ، قدم قدم زنون ، از توي جاده
ولي من چي ، شايد كه نوكرت ، از چشم افتاده
حرم واسه ي درد ماها ، تسكينه
يا عباس ، جيبيب الماي ، لِسْكينه ، لِسْكينه
يا عباس ، جيبيب الماي ، لِسْكينه ، لِسْكينه
شنيدم دخترت خيلي ، دلش ميخواست ، پيشت باشه
آخه دختر فقط چشم اُميدش روبه باباشه
همه ي آرزوش اين بود كه با عمش بياد پيشت
بميرم قسمت اين بود تو خرابه بي بي تنها شه
تا برگشتن ، كسي برا كسي ، روضه اي ميخوند
يكي ميگفت ، عموپاشو ببين ، خواهرم جاموند
عمو خيلي ، فراق خواهرم ، ماهارو سوزوند
عمو جان ، بلند شو ، كه اومد سكينه
يا عباس ، جيبيب الماي ، لِسْكينه ، لِسْكينه
يا عباس ، جيبيب الماي ، لِسْكينه ، لِسْكينه*
* يعني عمو جان عباس براي سكينه آب بيار
شاعر : عباس میرخلف زاده
- چهارشنبه
- 15
- آذر
- 1396
- ساعت
- 16:42
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه