ساکن کوی انتظارم من
منتظر بهر آن نگارم من
او گل نرگسست وبر این گل
گر قبولم کند چوخارم من
چو دری در صدف بود پنهان
و به هجران او دچارم من
سالها یی ست ندبه خوان در دل
بذر دیدار او بکارم من
اوبود جان جان عالمیان
بر چنین جان جان نثارم من
گرکه لایق بداندم بر او
نوکر خوار و کهنه کارم من
صاحب عصر والزمان باشد
بجز او صاحبی ندارم من
کاش باشم ظهور او بینم
باشم وجان به او سپارم من
- یکشنبه
- 17
- دی
- 1396
- ساعت
- 20:4
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
علیرضا اخلاقی