روضه رضوان
کارم ز گریه کردن پنهان گذشته است
دردمن از امیدِ به درمان گذشت است
درهم شکسته خاطرم از دوریت حسین
چون قایقی که از دل طوفان گذشته است
در آرزوی یک شب رویایی حرم
چشمم ازآستانه ی باران گذشته است
ازبسکه معجزات نگاهت زبانزد است
آمارش از شهادت وکتمان گذشته است
باید به پای حرمت نامت بلند شد
ای آنکه پای عشق خود ازجان گذشته است
`ما اَعْظمَ رَزیَّتَها”ی مصیبتت
از مرزِ”لیتَ شِعری” انسان گذشته است
هرکس که چای تلخ عزای تورا چشید
ازخیر شهد وشربت رضوان گذشته است
- چهارشنبه
- 4
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 22:27
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
عالیه رجبی
ارسال دیدگاه