• سه شنبه 15 آبان 03

 حسن لطفی

شعر ولادت امام حسن عسکری(ع) -(زمین شدیم ولی آسمانِ ما حسن است )

1331
1

جانِ ما حسن است
زمین شدیم ولی آسمانِ ما حسن است 
کرانه‌ایم ولی بی کرانِ ماحسن است 
گره گره همه اما امانِ ما حسن است 
پُر از حسن لبِ ما نوشِ جانِ ما حسن است 
هزار شُکر تمامِ جهانِ ما حسن است 
رسید جلوه‌ای و باز یاعلی گفتیم 
پس از دو یاحسن از چارتا علی گفتیم 
دوباره از حسن و مرتضی علی گفتیم 
حسن حسن همه‌ی عمر با علی گفتیم 
به فاطمه بنویسید جانِ ما حسن است 
بساطِ عاشقی‌ام جور شد به لطف شما 
و سهمِ سفره‌ی ما نور شد به لطف شما 
از آن زمان که زمین طور شد به لطف شما 
گدای سامره مشهور شد به لطف شما 
تمامِ عمر فقط آب و نانِ ما حسن است 
برای عرضِ ادب شاعران کم آوردند 
برای پیش کشیِ تو جان کم آوردند 
به پای بوسی تو آستان کم آوردند 
قلم زدند به عُمر و زمان کم آوردند 
که عشقِ در رگ و در استخوانِ ما حسن است 
گداشدیم بگوییم این سخن ها را 
نوشته اند خدایِ کَرَم حسن ها را 
برای ما که نوشتند پَر زدن ها را 
به سامرایِ شما رفتن آمدن ها را 
هزار شُکر که رزقِ دُکانِ ما حسن است 
به روی شانه اگر گیسویت رها بشود 
عجیب نیست اگر قبله سامرا بشود 
حسن نماز و حسن قبله‌ی دعا بشود 
حسن رکوع و حسن سجده‌های ما بشود 
میان کرببلا هم اذان ما حسن است 
نوشته اند بر این خانه از قدیم:الله 
که با تو جلوه کند جلوه‌ای عظیم: الله 
عصا بدست رسد پیشِ تو کلیم الله 
کلیم تا که بگوید حسن کریم الله 
چه غم از این همه غم،مهربانِ ماحسن است 
اگرچه تکیه‌گَهِ خانه‌ها پدر باشد 
پدر همیشه همه کاره‌اش پسر باشد 
پسر برای پدر پاره‌ی جگر باشد 
پسر که هست گدا هم که پشت در باشد 
بزرگ خانه‌ی صاحب زمانِ ما حسن است 

  • چهارشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 22:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران