احسان كريم
چشم ما تنها فقط باشد به دستان کریم
لب نباید زد در این عالم به جز نان کریم
پس حسن آمد که ما را سائل این در کند
بیشتر از انتظار ماست،احسان کریم
میشود خود میزبان حاتم و امثال آن
هرکسی تنها شود یکبار مهمان کریم
دوست دارم سامرا ساکن شوم تا زنده ام
دوست دارم باشد این دیوانه دربان کریم
هی گدا،پشت گدا،پشت گدا،پشت گدا
خلوتی هرگز ندارد بیت سلطان کریم
بی نیاز از هر دوعالم میشود اینجا گدا
پادشاهی میکند ریزه خور خوان کریم
میرساند رزق را بی آنکه بر رو آورد
بارها حس کرده ام الطاف پنهان کریم
منکه مستم مست مست تاک های عسگری
راضی ام،راضی از این مستی به قرآن کریم
- چهارشنبه
- 4
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 22:47
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه