زهرا تمام لشکر من بود
دختر که بی لالایی مادر نمی خوابد
مردم همه خوابند او دیگر نمی خوابد
این در تمام خاطراتش را به آتش داد
تا آخر عمرش کنار در نمی خوابد
زهرا تمام لشکر من بود معلوم است
شاهی اگر گردید بی لشکر نمی خوابد
ساعات آخر بود که با زینبم زینبم گفتم:
آنقدر زهرای من شده لاغر نمی خوابد
این آتش قلبم برایم شر شده زینب (س)
من هر چه آبش می زنم این شر نمی خوابد
زهرا جهانم بود ، هرکس گفت نا حق گفت:
کار جهان با بودن حیدر نمی خوابد
- شنبه
- 7
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 14:27
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه