• سه شنبه 15 آبان 03


اشعار ولادت حضرت زینب(س) -(به عرش...مَجمر و اسپند ، از زمین ببرید )

762

به عرش...مَجمر و اسپند ، از زمین ببرید 

به خاک ، سجده ی شکرانه از جبین ببرید 

به کافران و مجوسان ، خبر ز دین ببرید 

خبر به محضرِ ارباب ، اینچنین ببرید: 

 

خدا برای تو پشت و پناه آورده 

برای کرب و بلایت سپاه آورده 

مبارک است حسین جان ظهورِ خواهرتان 

مبارک است ، فدای دل منورتان 

نشسته خنده ی شوقی به روی مادرتان 

خدا دوباره عطا کرد ، حوض کوثرتان 

چه دختری که سراپا جمال فاطمه است 

به رسمِ عفت و عصمت مثال فاطمه است 

رشیده ای است علی وار و حیدری منسب 

عقیله ای است که دارد برای خود مکتب 

نشان و مُهرِ قبولی و حافظِ مذهب 

که شَصت و نُه نفس و یک نفس فقط زینب 

خدا به حضرت حیدر چه زینتی داده 

به کوثرش ز ابهت چه هیبتی داده 

حسین خواهر خود را به روی دست گرفت 

تمام باور خود را به روی دست گرفت 

جمال مادر خود را به روی دست گرفت 

و یار و یاور خود را به روی دست گرفت 

گل از گلِ رخِ خواهر به یک نگاه شکفت 

ستاره ای به شبی تیره و سیاه شکفت 

گره زدند دلش را ، همیشه با ارباب 

از این بعد و از اینجا ، همیشه با ارباب 

میان سختی دنیا ، همیشه با ارباب 

چه روزها و چه شب ها ، همیشه با ارباب 

خدا کند که همیشه قرارِ هم باشند 

همیشه و همه جا در کنار هم باشند 

ولی بناست ببیند عذاب فردا را 

بناست تا که ببیند غروب دنیا را 

بدون همسفرش ، جاده های صحرا را 

به روی نیزه سرِ یادگار زهرا را 

`سری به نیزه بلند است در برابر او 

خدا کند که نباشد سر برادر او” 

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 17:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران