دوباره وقت غصه و
گریه برای مادره
بارونِ اشک چشم من
وقف عزای مادره
همونکه بین کوچه ها
سپر شده برای دین
همون که شد فداییِ
راه امیرالمؤمنین
گریه برای
شما سعادته
این روضه خونی
مثه عبادته
اجرِ رسالتِ نبی
ادا شده تو کوچه ها !
مسمار در بوسه زده
به بوسه گاه مصطفی
دلم میخواد از سر شب
تا به سحر گریه کنم
از داغ میخ و لگد و
دیوار و در گریه کنم
الهی عالم
بمیره ؛ پشت در...
شد قتلگاهه
یه مادر و پسر
هزارو چار صد ساله که
این غصه تو سینه ی ماست
ما بچه های فاطمه
نمیدونیم قبرش کجاست!
فاطمیه که میرسه
تو دلمون غم میشینه
یه عمره می سوزه دلا
از غصه های مدینه
تو مدینه شد
پیش چش همه
با تازیونه
شهیده فاطمه
کاشکی ببینم اون روز و
صاحبِ صحن و حرمی
هر چی باشه سینه زنم
هر جور باشه مادرمی
راهم دادی به خونتون
تا فهمیدی در به درم
از وقتی هیئت اومدم
گفتی بفرما پسرم
مدیونِ لطفِ
مادرِ روضه هام
میرم مدینه
آخرِ روضه هام
گریه برای مادره
بارونِ اشک چشم من
وقف عزای مادره
همونکه بین کوچه ها
سپر شده برای دین
همون که شد فداییِ
راه امیرالمؤمنین
گریه برای
شما سعادته
این روضه خونی
مثه عبادته
اجرِ رسالتِ نبی
ادا شده تو کوچه ها !
مسمار در بوسه زده
به بوسه گاه مصطفی
دلم میخواد از سر شب
تا به سحر گریه کنم
از داغ میخ و لگد و
دیوار و در گریه کنم
الهی عالم
بمیره ؛ پشت در...
شد قتلگاهه
یه مادر و پسر
هزارو چار صد ساله که
این غصه تو سینه ی ماست
ما بچه های فاطمه
نمیدونیم قبرش کجاست!
فاطمیه که میرسه
تو دلمون غم میشینه
یه عمره می سوزه دلا
از غصه های مدینه
تو مدینه شد
پیش چش همه
با تازیونه
شهیده فاطمه
کاشکی ببینم اون روز و
صاحبِ صحن و حرمی
هر چی باشه سینه زنم
هر جور باشه مادرمی
راهم دادی به خونتون
تا فهمیدی در به درم
از وقتی هیئت اومدم
گفتی بفرما پسرم
مدیونِ لطفِ
مادرِ روضه هام
میرم مدینه
آخرِ روضه هام
- پنج شنبه
- 12
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 19:47
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
گروه شاعرانه ها سبک
ارسال دیدگاه