خیلی غریب و بی کسم
کجایی ذوالفقار من !
خبر داری با رفتنت
خونه شده مزار من
بستر خونی یه طرف...
افتاده تابوت یه طرف
زانو بغل کرده حسن
نشسته مبهوت یه طرف
شده دل من
بیچاره ی محسن
افتاده یک سو
گهواره ی محسن
زندگیِ بدون تو
خیلی غم انگیزه برام
بدون تو فصل بهار
شبیه پاییزه برام
کاشکی میشد بلند شی و
ببینی حال و روزمون
حسن که خیلی پیر شده
واسه ی منم نمونده جون
میکنه زاری
برای تو زینب
حسین میگیره
بهونهَ تو هر شب
تموم دنیا بعد تو
روی سرم خراب شده
تو مدینه سلام من
چن روزِ بی جواب شده
بعد اون اتفاق حالا
مغیره پهلوون شده
نیستی ببینی قاتلت
شُهره ی شهرمون شده
ورد زبوناست
افتاد علی ازپا
درددلم رو
بگم به کی زهرا
من و می سوزونه خانوم...
جوون بودی و بی گناه
درد و دلامو بعد تو
باید بگم برای چاه
چاه بشنو حرف دلم و
من دیگه همدم ندارم
تو گوش بده به حرف من
من دیگه محرم ندارم
تموم عمر و
حاصل من رفته
شمع و چراغ
محفل من رفته
کجایی ذوالفقار من !
خبر داری با رفتنت
خونه شده مزار من
بستر خونی یه طرف...
افتاده تابوت یه طرف
زانو بغل کرده حسن
نشسته مبهوت یه طرف
شده دل من
بیچاره ی محسن
افتاده یک سو
گهواره ی محسن
زندگیِ بدون تو
خیلی غم انگیزه برام
بدون تو فصل بهار
شبیه پاییزه برام
کاشکی میشد بلند شی و
ببینی حال و روزمون
حسن که خیلی پیر شده
واسه ی منم نمونده جون
میکنه زاری
برای تو زینب
حسین میگیره
بهونهَ تو هر شب
تموم دنیا بعد تو
روی سرم خراب شده
تو مدینه سلام من
چن روزِ بی جواب شده
بعد اون اتفاق حالا
مغیره پهلوون شده
نیستی ببینی قاتلت
شُهره ی شهرمون شده
ورد زبوناست
افتاد علی ازپا
درددلم رو
بگم به کی زهرا
من و می سوزونه خانوم...
جوون بودی و بی گناه
درد و دلامو بعد تو
باید بگم برای چاه
چاه بشنو حرف دلم و
من دیگه همدم ندارم
تو گوش بده به حرف من
من دیگه محرم ندارم
تموم عمر و
حاصل من رفته
شمع و چراغ
محفل من رفته
- پنج شنبه
- 12
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 20:2
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
گروه شاعرانه ها سبک
ارسال دیدگاه