رحم کن نرو
رو به خزان بهار علی ،رحم کن نرو
زهرا به حال زار علی ،رحم کن نرو
آتش زدی مرا تو به عجّل وفاتی ات
آسیمه سر ،قرار علی ،رحم کن نرو
دیگر توان دفن شبانه ندارم ای
خورشید روزگار علی ،رحم کن نرو
هی کم کم آب میشوی و دم نمیزنی
ای شمع داغدار علی ،رحم کن نرو
یک شهر پشت کرده به این شهریار ،آه
از این دیار ،یار علی ،رحم کن نرو
ای از جهاد کوچه و در آمده ،بمان
تعبیرِ ذوالفقار علی ،رحم کن نرو
این قبرها ،فاطمه جان،نه مزار تو
نه ،میشود مزار علی ،رحم کن نرو
- جمعه
- 13
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 14:21
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
میثم خنکدار
ارسال دیدگاه