امّ أبیها
از لگد ها به روی `در” ، دو سه تا جا مانده 
فکر کردند علی ، بی کس و تنها مانده 
میخِ دَر ، شاهدِ این است بدانیم همه... 
تا کجا ...پای علی ، حضرت زهرا مانده 
هرگز از پشتِ ولایت ، قدمی دور نشد 
مات و مبهوت ، بر او دیده ی دنیا مانده 
علی آرام نشسته است دقیقا مثلِ... 
ناخُدایی که به نامردیِ دریا مانده 
آه... در خانه ی مولا دو سه روزی است فقط 
نفسِ بی رمقِ `امّ أبیها” مانده 
فاطمه مثل خیال است میان بستر 
غیرِ یک روح ، چه از فاطمه ی ما مانده 
مردمِ شهر ، ببینید که او رفتنی است 
بر دلش ، جای همه زخم زبان ها مانده 
- شنبه
- 14
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 20:16
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
- 
                            پوریا باقری

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
یوسف موسوی
شاعر این شعر اقای باقری ساکن کرج هستند
شماره تلفن شاعر رو می خواستم دوشنبه 23 بهمن 1396ساعت : 10:36