• سه شنبه 15 آبان 03

 اسماعیل تقوایی

بعد از بابا -(ندانی که بابا چها دیده ام )

970
1

ندانی که بابا چها دیده ام
زبعد تو دیگر نخندیده ام

سفارش نمودی مرا برهمه
رعایت زاین خلق نادیده ام

زبعد تو آتش بپا کرده اند
ز آن آتش کینه ترسیده ام

لگد بر در خانه ام کوفتند
ز ضرب در و میخ نالیده ام

یدا...را دست بستند ومن
به حال علی زار گرییده ام

شدم سخت بیمار ودر بیت وحی
به بستر غریبانه خوابیده ام

چه شبها که از دست نامردمی
ز ابر غم وغصه باریده ام

دعایم به هجران تو مرگ شد
زدنیا دل خویش ببریده ام

رسیده پدر لحظه ی آخرم
دگر سفره ی عمر برچیده ام

پدر جان چه سازند از بعدمن
علی ویتیمان غمدیده ام

  • سه شنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران