وای من؛ پای غمت چشم دلم تر گردد
وای اگرکودکت ازداغ تو مضطر گردد
کس ندیدهَ ست گلی دروسط یک کوچه
با هجوم خطر صاعقه پرپر گردد
کمکت میکنم از روی زمین برخیزی
نگرانم که به سوی تو عدو برگردد
هرچه کردم نگذارم که به رویت بزند
قد من حیف نشد با تو برابر گردد
قبل ازاین پهلویت ازضربه ی درزخمی بود
آرزویم شده که حال تو بهتر گردد
دو قدم راه نرفته به زمین می اُفتی
باید انگار تنت راهی بستر گردد
- پنج شنبه
- 19
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 0:53
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محمد حسن بیات لو
ارسال دیدگاه