• دوشنبه 3 دی 03


اشعار مناجاتي شب‌هاي قدر ،(الــهـي بـكـويـت پــنـــاهــم بـده)

4927
1

الــهـي بـكـويـت پــنـــاهــم بـده

فـــروغـي بــشــام سـيــاهـم بــده

مـنـم بـنـده عــاصـي مـنـفــعــل

كـه هـسـتـم زكـردار زشـتم خجل

 

مـنـم بـنـده مـسـت جـام غـرور

كـه تـرسـم بـيـفـتم ز رحمت بدور

مـكـن قـهــر بـا بـنـده سركشت

مـسـوزان تـن و جـانـم از آتشت

الـهـي بـكـن رحـم بـر حـال من

نگر سرنگـون بخت و اقبال من

منم معترف بـر گناهان خويش

كـه بـاشـد گناهم ز انديشه بيش

تو مـنگـر بـرفتار و كردار من

جهيم است بي شك سزاوار من

ز رحمت تو عذر و گناهم پذيـر

چــو افـتـادم از پـاي دستم بگير

رحـيـما تـوئـي خالق بحر و بـر

تـوئـي مـهـربـانـتـر ز مام و پدر

ز سـرگـشـتـگـيـهـا نـجـاتم بـده

تـو ايـمـان و حـسـن صفاتم بده

«حـياتي» مشو ناامــيد از الاه

كـه بـخشد خداوند كوهي به كاه

شاعر:محمد حیاتی

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 11:1
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران