#شهید_بی_سر_سلام
روضه خوان ها روضهء جانسوزِ مادر را بخوانید
روضهء طشت طلا وُ روضهء سر را بخوانید
روضه خوانها از زبانِ مادرش مقتل بخوانید
بندِ اول گو بماند ، بندِ آخر را بخوانید
...............................................................
روضه خوان ها یک سری بود و هزاران دلبری
از خدا تا حضرتِ خاتم برایش مشتری
کربلا بود و حسین و خواهرِ بی معجری
یک خرابه اشک و آه و یک سه ساله دختری
خواستم مقتل بخوانم در عزای یک شهید
آن شهیدی که سرش را ظالم از خنجر برید
خواستم بندی بخوانم روضه ی آب و عطش
ترسم این که از غمش طاقت نیارد مادرش
ترسم این که تا بخوانم شرحِ تلّ و قتلگه
از شرارِ آهِ آن اصلاً بمیرد خواهرش
ترسم آن وصفِ رباب و اصغرِ پرپر کنم
لابلای روضه ها آتش بگیرد همسرش
گفته ام قدری بخوانم از سر و تشتِ طلا
ترسم آن بابا بَرَد مثلِ رقیه دخترش
روضه ی محسن خودش هر بندِ آن گو دفتریست
این خودش صد مقتل و چیزی نمانده آخرش!
#بماند_بقیه_اش
#شهید_محسن_حججی
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_بی_سر
#هستی_محرابی
- دوشنبه
- 23
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 15:19
- نوشته شده توسط
- هستی محرابی
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه