الهـی بـه خوبـان عالم قسم
به هفتاد و دو اسم اعظم قسم
به عالم به آدم به خاتم قسم
ز پا اوفتادم تو دستم بگیر اجرنا من النار یا مجیر
دلم گشته بیمار و خواهم دوا
که جز تو کند حاجتم را روا؟
به زنجیر نفس و به بنـد هوا
اسیرم اسیرم اسیرم اسیر اجرنا من النّار یا مجیر
به لطف و عطای تو خو کردهام
رضــای تــو را آرزو کـردهام
بـه درگاه عفـو تـو رو کردهام
تو عفوم نما و تو عذرم پذیر
اجرنـا من النّار یا مجیر
منم نخل خشک و گنه، بار من
اجـل آیـد از بهـر دیـدار من
تو آگاهـی از جرم بسیـار من
تو هستی سمیع و تو هستی بصیر
اجرنـا من النّـار یا مجیر
اگر چـه گنهکـار و آلودهام
بـه امید عفـو تـو آسودهام
پر از مهر مولا علی بودهام
از آن دم که مادر مرا داده شیر
اجرنـا من النّـار یا مجیر
الهـی! من اقـرار کـردم بدم
و لیکن تـو گفتـی بیا، آمدم
به خاک تو روی توسل زدم
شدم زار و شرمنده و سربهزیر
اجرنـا من النّـار یا مجیر
شاعر:غلامرضاسازگار
- شنبه
- 21
- مرداد
- 1391
- ساعت
- 11:35
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه