نوحه به سبک منم آواره بین کوفه...
به خاک غربت سر گذاری - غریبانه جان می سپاری
مگر تو فرزندی نداری - بی بی جان
پسرهایت امشب کجایند - که وقت تشییعت بیایند
همه کربلا سر جدایند - بی بی جان
واویلا
زبس دست خود روی سر می کوبی
زده پینه دستان تو ای بی بی
بمیرم غریبی
تو که ندیدی صحرای کربلا
چگونه میشد سرها ز تن جدا
امیر عالم در زیر دست و پا
سیدتی یا ام البنین مدد
امان از ان روز پر از غم - مدینه شد غوغای ماتم
که زینب امد با قدی خم - واویلا
رشیده بود و شد خمیده -صدا زد با اشک دو دیده
خودم دیدم راس بریده - واویلا
مادر جان - همه هستی ام را به غارت بردند
من و بچه ها را اسارت بردند
- به میخانه بردند
بدون عباس محمل نشین شدم
میان بازار زارو حزین شدم
اشاره با دست ان و این شدم
سیدتی یا ام البنین مدد
سر عباست بوده دعوا - نبودی مادر جان سقا
ببینی قبر کوچکش را - واویلا
پس انکه فرقش شکستند - کنارش کوفی ها نشستند
سرش را روی نیزه بستند - واویلا
واویلا - به دور قمر هاله خون پیچید
عمود امد و چهره از هم پاشید - دو چشمش نمی دید
به خنده میگفت نامرد نیزه دار
نمودم اخر شیر عرب شکار
بدون عباس شد خیمه تارو مار
سیدتی یا ام البنین مدد
- دوشنبه
- 7
- اسفند
- 1396
- ساعت
- 18:43
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه