در این شب احیا فقط وردم همین است
ذکر امیرالمومنین حصن حصین است
دیگر نمی آید ز کوفه آن اذانش
امشب عزای مرتضی مولای دین است
من آمدم آلوده و با دست خالی
امّا خدایم رحمتٌ لِلعالمین است
در منجلاب معصیت افتاده ام من
ای چاره ساز من ببین شیطان کمین است
قرآن به سر کردم،مقرّب در سرایت
از بس خطا کردم دل آقا غمین است
با یاد روز واقعه اشکم چو زمزم
بر گونه هایم جاری و حکمت در این است
دیدم کنار علقمه دستی جدا شد
زهرا کنار پیکرش، مادر غمین است
یک لحظه یاد آورده ام در ظهر عاشور
عرش خدا گویی فتاده بر زمین است
وقتی که شمر روسیاه آمد به مقتل
در دل ز بغض مرتضی،دنیای کین است
دیدم غروب و خیمه و آتشفشانی
در هر طرف یک دامنی پر آتشین است
دیدم سه ساله در خرابه آرمیده
این زجر ملعون در پی طفل حزین است
سالار زینب را ببین شیب الخضیب است
افضل ترین ذکر شب قدرم همین است
بعد از تمام روضه ها ،(عَجِّل فَرَج) گو
زیرا اجابت در دعای آخرین است
شاعر:محمدمهدی عبدالهی
- شنبه
- 21
- مرداد
- 1391
- ساعت
- 12:11
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه