از چه سوسو زنانی
چون شمعی رو برویم
گریه کنان بگویم پدر جان
من بر توام پرستار
ای افتاده به بستر
گردیدی همچو مادر پدر جان
چه رسیده ای جوان بر سرت
لرزه افتاد از چه بر پیکرت
یا ابتا ابتا یا مظلوم
کنار بستر تو
شد کودکت عزادار
بابا خدا نگهدار پدر جان
بعد از تو من غریبم
در بین کوه و صحرا
گردم تنهای تنها پدر جان
خیمه ی من خانه ی غم گردد
گریه هایم چشم زمزم گردد
یا ابتا ابتا یا مظلوم
یاد کرب و بلایم
وقتی با کام عطشان
در پیش من دهی جان پدر جان
اما بر پیکر تو
دیگر نشد جسارت
بابا سرت سلامت پدر جان
یاد جدم یاد جسم عریان
راس او شد ماه نیزه داران
واحسینا یا حسین یا مظلوم
- دوشنبه
- 7
- اسفند
- 1396
- ساعت
- 19:40
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه