شعر حضرت زینب س (سبک نوشته)
بانوی قد خمیده، رنج و بلا کشیده
مثلِ تو کس به عالم، جور و جفا ندیده
ای شعرِ تو شکسته، در حنجر و گلویم
ای درد تو هزار و، من از کدام گویم ؟
ای بغضِ خسته ی تو، در سینه ام نهفته
شعرم ز غربتِ تو، جز اندکی نگفته
می سوزم، (در آتشِ غمِ تو (3)
اشکِ من، (دارو وُ مرهمِ تو (3)
ذکرِ لبِ تو والعصر، با شرحه شرحه ی آه!
خورشیدِ غم بر آید، همراهِ گریه با ماه
ای ابرِ آسمانت، هر شب بهانه دارد
در کنجِ غربت و غم، گل آشیانه دارد
مصداقِ آیه های، صبر و سکوتِ قرآن
از تو به آیه آیه، شد کربلا نمایان
آید سکوتِ سرد از، کرببلای عشق ات
آید صدای درد از، گلدسته ی دمشق ات
می سوزم، (در آتشِ غمِ تو (3)
اشکِ من، (دارو وُ مرهمِ تو (3)
#هستی_محرابی
- یکشنبه
- 12
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 0:13
- نوشته شده توسط
- هستی محرابی
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه