کوه صبرم ای خدا غم مکرر دیده ام
پهلوی بشکسته و جسم بی سر دیده ام
آمده جان بر لبم
زینبم من زینبم
*******
بین دریایی زخون غوطه ور شد نوح من
تازیانه شاهد پیکر مجروح من
آمده جان بر لبم
زینبم من زینبم
*******
ای برادر دیدنی است اشک چشم خواهرت
بین خون بوسیده ام پاره پاره حنجرت
آمده جان بر لبم
زینبم من زینبم
*******
دست بسته یا اخا رفته ام شام خراب
من کجا بازار شام من کجا بزم شراب
آمده جان بر لبم
زینبم من زینبم
*******
- یکشنبه
- 12
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 12:20
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه